صبح صادق
کوچه کوچه مدینه لبریز از
عطر و بوی محمّدی شده است
به تن شهر باز گشته حیات
غرق در رفت و آمدی شده است
دم به دم با دم مسیحایی
منتشر میکنی حقایق را
به دیار مدینه میبخشد
چشمهای تو صبح صادق را
با شکوه تو تا هزاران سال
سرفراز است رایت شیعه
که به «قال الامامُ صادق»ها
زنده مانده هویت شیعه
لحظه لحظه زُرارهپرور بود
یابنطاها! نبوغ چشمانت
شده صدها مفضّل و جابر
ریزهخوار فروغ چشمانت
در عروج الهیات هر دم
جان تو شوق بندگی دارد
نیمۀ شب قنوت دستانت
درس عشق و پرندگی دارد