کاروان دل

اشعار یوسف رحیمی

کاروان دل

اشعار یوسف رحیمی

کاروان دل
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله):
درس عاشـورا، درس فداکـارى و دیندارى
و شـجاعـت و مواسـات و درس قیـام لله
و درس محبّــت و عشـق اسـت. یکى از
درسهاى عاشورا همین انقلاب عظیم و
کبیرى‌ست که‌ شما ملت ایران پشت‌سر
حسین‌زمان و فرزند‌ ابى‌عبدالله الحسین
علیه‌السلام انجام دادید. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸

در خون ماست غیرت سردار علقمه
هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم...
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر انتظار» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۳۷ ب.ظ

شاید تو دلتنگی که...

امروز دلتنگم، نمی‌دانم چرا! شاید...
این عمر با من راه می‌آید؟ نمی‌آید؟

اصلاً چقدر از راه مانده؟ من کجا هستم؟
کی اختیار لحظه‌هایم رفت از دستم؟

دلخوش به رفتن بودم اما راه گم کردم
این راه روشن را چه شد ناگاه گم کردم

حتی چراغ روشنی هم این طرف‌ها نیست
در ازدحام ابرها، خورشید پیدا نیست

فانوس دل، می‌خواهد ای خورشید، نور از تو
خیری ندارد باقی این عمر دور از تو

این نامه را با خود نسیم آورده، می‌خوانی؟
از عاشقی در راه مانده، او که می‌دانی

۰ نظر ۲۰ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۳۷
یوسف رحیمی
دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۸، ۰۴:۲۵ ب.ظ

انتظار غریبانه

بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی
اگر قدم بگذاری به چشم بارانی

بیا که بی‌تو نیامد شبی به چشمم خواب
برای تو چه بگویم از این پریشانی؟

چرا کنم گله از روزهای دلتنگی؟
تو حال و روز دلم را نگفته می‌دانی!

نه دل بدون تو طاقت می‌آورد دیگر
نه تو اگر که بیایی همیشه می‌مانی

چه کرده با دل من داغ، دور از چشمت
چه کرده با دلم این گریه‌های پنهانی

ببین سراغ تو را هر غروب می‌گیرم
قدم قدم من از این کوچه‌های کنعانی

نسیم مژدۀ پیراهن تو را آورد
نسیم آمده با حال و روز بارانی

نسیم آمده با عطر عود و خاکستر
نسیم آمده با ناله‌ای نیستانی

بیا که دختر تو نیست ماندنی بی‌تو
بیا که کُشت مرا این شب زمستانی!

۰ نظر ۱۱ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۲۵
یوسف رحیمی