شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۱ ق.ظ
خانهی دوست کجا بود؟
بهترین فصل دعا بود نمیدانستم
مرغ آمین* همه جا بود نمیدانستم
یا کریم دل من سی شب و سی روز تمام
در قفس بود و رها بود نمیدانستم
«ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم»
لطف، بیچون و چرا بود نمیدانستم
عابر کوچه دلتنگی و حیرت بودیم
خانهی دوست کجا بود؟ نمیدانستم
و خدا را به علی! باز قسم خواهم داد
صحبت از عشق خدا بود نمیدانستم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* قدیمیها هنگامی که دعای کسی زود اجابت میشد،
میگفتند انگار وقتی دعا میکـرد مرغ آمیـن بالای سـرش
نشسته بود.
۰ نظر
۱۹ تیر ۹۵ ، ۰۹:۵۱