کاروان دل

اشعار یوسف رحیمی

کاروان دل

اشعار یوسف رحیمی

کاروان دل
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله):
درس عاشـورا، درس فداکـارى و دیندارى
و شـجاعـت و مواسـات و درس قیـام لله
و درس محبّــت و عشـق اسـت. یکى از
درسهاى عاشورا همین انقلاب عظیم و
کبیرى‌ست که‌ شما ملت ایران پشت‌سر
حسین‌زمان و فرزند‌ ابى‌عبدالله الحسین
علیه‌السلام انجام دادید. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸

در خون ماست غیرت سردار علقمه
هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم...
طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب با موضوع «قالب‌ها :: دوبیتی» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۷:۲۵ ب.ظ

بیا و پس بگیر انگشتری را

غریبی، بی‌قراری، عصر جمعه
دو قطره اشک جاری، عصر جمعه
تو می‌دانی چه آورده به روزم
همین چشم انتظاری عصر جمعه

شب هجران، دل پر درد، باران
میان چشم من گل کرد باران
در این دنیای حسرت مرده بودم
ولی بوی تو را آورد باران

دو چشم تو مُحَرّم در مُحَرّم
پر از اندوه و اشک و حزن و ماتم
فقط یک حرف از غم‌هات کافی‌ست
ز یادم می‌رود غم‌های عالم

بُوَد ذکر سوارانت: اباالفضل
شود لبیک یارانت: اباالفضل
فرات خون شده چشمان عالم
بیا جان عموجانت اباالفضل

۰ نظر ۰۲ آذر ۹۱ ، ۱۹:۲۵
یوسف رحیمی
چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۱، ۱۱:۱۴ ق.ظ

ندارم توشه ای غیر از نداری

من و شور و نوا شب‌های جمعه
وَ قلبی مبتلا شب‌های جمعه
قیامت می‌شود در صحن قلبم
به یاد کربلا شب‌های جمعه

نگاهی کن به چشم بی‌قرارم
که بارانی تر از ابر بهارم
فقط یک آرزو در سینه مانده
هوای دیدن شش‌گوشه دارم

من و آشفتگی و بی‌قراری
نگاهی کن به اشک و آه جاری
مرا با دست خالی برمگردان
ندارم توشه ای غیر از نداری

۰ نظر ۰۱ آذر ۹۱ ، ۱۱:۱۴
یوسف رحیمی
سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۱۷ ق.ظ

تماشایی شده مهمانی من

تماشایی شده مهمانی من

دل آشفته و طوفانی من

همه در کوفه بیعت می شکستند

به مهر سنگ بر پیشانی من

 

نسیم آورده با خود بوی سیبی

نمانده از غمت در دل شکیبی

همین جا پرده ها افتاد و دیدم

به روی نیزه ها شیب الخضیبی

 

سرم آقا به قربان سر تو

دو طفل من فدای اصغر تو

گرفته خواب را از چشمم این غم

که در بند اسارت خواهر تو ...


شب اول میان کوفه غوغاست
گمانم هر کسی در فکر فرداست
گریز روضه از دارالاماره ست
سری بر روی نی از دور پیداست

۰ نظر ۲۳ آبان ۹۱ ، ۰۸:۱۷
یوسف رحیمی
سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۵۸ ق.ظ

اگر تا کربلا رفتی دل من...

شب اشک و شب آه و شب غم

شب دلواپسی و حزن و ماتم

میان سینه قلبم بیقرار است

محرم آمده ای دل محرم

 

سر آمد دوره ی خاموشی من

ببین تاب و تب چاووشی من

رسیده روزهای غربت تو

رسیده وقت مشکی پوشی من

 

محرّم ماه ایثار است و غیرت

رسیده موسم تجدید بیعت

اگر تا کربلا رفتی دل من

مشو راضی به کمتر از شهادت

۰ نظر ۱۶ آبان ۹۱ ، ۱۱:۵۸
یوسف رحیمی
شنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۰، ۰۸:۱۰ ق.ظ

دو بیتی های بی سر

...

من از معراج و معبر می نویسم

به یاد کربلای پنج هر شب

دو بیتی های بی سر می نویسم

 

به یاد عموی شهیدم، شهید نورالله رحیمی

که در عملیات کربلای پنج در شلمچه به عاشورائیان پیوست.

۰ نظر ۱۷ دی ۹۰ ، ۰۸:۱۰
یوسف رحیمی