روضة الحسین
تا آبشار زلف تو را شب نوشتهاند
ما را اسیر خال روی لب نوشتهاند
در اعتکاف گیسوی تو سالهای سال
مشغول ذکر و سجده و یا رب نوشتهاند
در مسجد الحرام خم ابروان تو
مثل فرشتگان مقرب نوشتهاند
در محضر نگاه الهی تو مرا
در خیل نوکران مهذَب نوشتهاند
شبهای جمعه که دل من مست کربلاست
از اشتیاق وصل لبالب نوشتهاند
با یک نگاه مادرت اینجا رسیدهایم
ما را دلیست فاطمهمذهب...؛ نوشتهاند:
«از هر چه بگذری سخن دوست خوشتر است»
ما را فدای دلبر زینب نوشتهاند
من را که بی قرار حرم میکنی بس است
اصلا مرا غبار حرم میکنی بس است
شرط نزول کوثر رحمت دعای توست
اصلاً تمام خلقت عالم برای توست
بالاتری ز درک تمام جهانیان
وقتی که انتهای جهان ابتدای توست
حتی نداشت روح الامین اذن پر زدن
آنجا که از ازل اثر رد پای توست
بیحب تو کسی به سعادت نمیرسد
رمز نجات اهل زمانه ولای توست
آسوده خاطران هیاهوی محشریم
وقتی رضای حضرت حق در رضای توست
فردوس ماست تا به ابد روضة الحسین
تنها بهشت اهل ولا، کربلای توست
در آستانۀ تو کسی نا امید نیست
صحن امیر علقمه، دار الشفای توست
از ابتدای صبح ازل فضل میکنی
ما را گدای دست اباالفضل میکنی
وقتی که هست دوش نبی آسمان تو
یعنی تو از پیمبری و او از آن تو
فرزند خویش را به فدای تو کرده است
بستهست جان حضرت خاتم به جان تو
معلوم کرد نزد همه حرمت تو را
با بوسههای دم به دمش بر دهان تو
فرمود هفت مرتبه تکبیر عشق را
تا بشنود ترنم عشق از زبان تو
آوای «من أحب حسینا» وزیده است
هر روز پنج مرتبه از آستان تو
ما از در حسینیه جایی نمیرویم
هستیم تا همیشه فقط در امان تو
هر شب نشسته فطرس اشکم به راه عشق
آنجا که صبح میگذرد کاروان تو
این اشکها برای دلم توشه میشود
اذن طواف مرقد ششگوشه میشود
حال و هوای قلب من امشب کبوتریست
وقتی که کار صحن و سرای تو دلبریست
شبهای جمعه عکس حرم زنده میشود
تصویر رقص پرچم و گنبد چه محشریست
ما را اسیر عشق تو کرده، تفضلت
با این حساب کار شما ذرهپروریست
با تربت تو کام دلم را گشودهاند
آقا ارادتم به شما ارث مادریست
در ماتم تو محفل اشک است چشم ما
اصلا بنای هیأت ما روضهمحوریست
ما سالهاست در غم تو گریه میکنیم
همناله با محرم تو گریه میکنیم